شنبه , ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
تازه ها
شما اینجا هستید: خانه / مکان های دیدنی و توریستی بیهود / گزارش غار گود + تصویر

گزارش غار گود + تصویر

« مدت زیادی از استراحت گله دردهانه غارنگذشته بودناگهان سر و صدای یکی از گوسفندان بلندشد گویی تلاش می کرد خودراازچنگ حیوانی وحشی خلاص کند. باعجله خود رابه محل صدا رساندم، درنده ای سعی داشت درتاریکی او رابه داخل غار بکشاند ؛ به خاطرم آمد که قبلا یکی ازکشاورزان می گفت : درقدیم گاوی وارد غار شده ولی هرگز کسی ندیده که از غار خارج شود.گله را فورا ازدهانه غار دور کردم». اینها قسمتهایی ازصحبت های پیرمردی ازاهالی بیهود درخصوص غار «گود» است. غاری که در داخل اراضی پهناور بیهود در۱۲کیلومتری شمال شرق منطقه واقع شده ودامداران وکشاورزان بیهود وبزبیشه از آن،خاطره های شنیدنی زیادی دارند.توصیف های دامداران نیز در وصف غار علاوه برایجاد ترس و هیجان،وسوسه انگیز بوده وهرکسی را به دیدن غارترغیب می کند. شنیده ها باعث شد تعدادی ازمردم منطقه تصمیم بگیرند تا درقالب گروهی ۸ نفره به دیدن غاربروند. ( اعضای گروه،آقایان:غلامحسین عرب،نعمت ا… طمینان،ولی ا… امینی،حجت افشاری،حسین عرب خونیک،محموددرویشان،مجتبی اطمینان وراهنمای گروه آقای محمدرضاشرف پور) . پرس وجو درخصوص شرایط غار، بررسی مسیرهای دسترسی و وسایل مورد نیاز یک هفته به طول می انجامدو بالاخره جمعه یازدهم فروردین۹۱ روز موعود فرا می رسد. راهنمای گروه که خود قبلا غارراازنزدیک دیده ،مسیر مهنج را انتخاب می کند.( ازطریق روستاهای بزبیشه ونوغاب حاجی آباد نیز به صورت پیاده امکان دسترسی وجود دارد ) ضروریات اولیه سفر تدارک دیده شده است: آب وغذا ،کفش ولباس مناسب ،طناب،چراغ قوه های مخصوص به تعداد زیاد ،تلفن همراه ،چاقو وسایر وسایل دفاعی بدلیل عدم امکان استفاده از چوب دستی و…. .ساعت ۱۰ صبح اعضای گروه دربیهود به هم ملحق می شویم وسفر مان را آغاز می نماییم: با دو دستگاه سواری به سمت مهنج حرکت می کنیم. هوای خنک و مطبوع بهاری همراه با طبیعت دل انگیز اطراف،گروه رامجذوب خود می کند. بعدازنیم ساعت رانندگی درمسیرخونیک-تجن-فلک-گزنو و اندریک وارد مهنج می شویم. از داخل کوچه ها به سمت شمال روستا به را همان ادامه می دهیم و مرحله دوم سفرمان را درراهی باریک و خاکی آغاز می کنیم. مسیر پر پیچ وخمی از میان زمینهای کشاورزی دیم با پستی و بلندی هایش ما را به سمت شمال شرقی منطقه هدایت می کند.زیبایی های خاص گل های لاله وسرسبزی گندم های نو رسته جلوه خاصی به این منطقه داده که به لطف باران وتلاش ساکنین منطقه بوجودآمده است. بعداز ۸ کیلومتررانندگی به نقطه ای نسبتا مرتفع می رسیم که منبع آب کشاورزی و آغل گوسفند توجهمان رابه خودجلب می کند. شخصی ازاهالی منطقه مشغول پرکردن چاله های مسیر است. توقفی کوتاه کرده و بعد ازاحوال پرسی وکمی صحبت در می یابیم که از این نقطه به بعد به وسیله باران های زمستانی به شدت تخریب و غیر قابل عبور گردیده و ایشان که مختصر کشاورزی در این منطقه دارد اقدام به بازگشایی راه بوسیله لودر نموده است.(گفتنی است تا این نقطه از مسیر امکان استفاده از تلفن همراه اول و ایرانسل وجود دارد و بعد از این نقطه درصورت نیاز باید خود را به ارتفاعات و نوک قله ها رساند) اینجا رابه قصد ادامه سفرترک می کنیم. خشونت جاده هر لحظه شدیدتر می شود. شیب تند وقلوه سنگ های کوچک ودرشت حرکتمان راکند کرده است؛با دقت وحوصله تمام ،یک کیلومتر دیگرراآرام آرام ازتپه پایین می آییم واسبهای آهنی را به شوق تماشای غار در گود ترین نقطه رها می کنیم .راهنمای گروه با اشاره به سمت شمال دهانه غار را به همه نشان می دهد. ۲ حفره ای در میان کوهی بلند با قلوه سنگ هایی که دهانه آن راتا یک مترپوشانده است. وسایل سفر را برمی داریم ومسیر یک کیلو متر مانده را پیاده با شوق وصف ناشدنی می پیماییم وساعت به دهانه غارمی رسیم. نوشته های اطراف غار حاکی از بازدید گروه های مختلفی از این مکان دارد.(گروه نانوایان مشهد، میراث فرهنگی قاین،انجمن سبزشهرنیمبلوک،هیئت گشایش خراسان جنوبی و… ).اندکی تامل و استراحت لذت دیدن رابیشترخواهد کرد. ۳ دو نفر از گروه با جمع آوری شاخه های خشک شده هیزم اقدام به روشن کردن آتش و تهیه چای می نمایند.تا چای آماده شود، خود را آماده می کنیم: همه به وسایل دفاعی مانند چاقو،تجهیزات نوری به تعداد دوچراغ قوه برای هر شخص ،لباس وکفش مناسب،طناب و رنگ جهت علامت گذاری مجهز می شویم. یکی از افرادگروه از سابقه ورودش درسالهای پیش به غاروگم شدن چندساعته اش می گوید ترس مان بیشترمی شود.عضودیگرگروه پیشنهادمی دهد: قبل ازورود به اندازه کافی چای وغذا بخوریم وآب ونان نیزباخود به داخل غارببریم تا درصورت گم شدن، توان ادامه جستجو راداشته باشیم. بعدازنوشیدن چای وصرف غذا همه چیز برای ورودآماده است. وسایل اضافی رادر دهانه غار می گذاریم .شوق دیدن هر آنچه دیگران درموردش می گفتند باعث می شودعلیرغم برنامه، همه افرادگروه واردغار شوندوحتی یک نفردر دهانه غار نماند که درصورت وقوع حادثه ای کمک رسانی کند. اولین گام راساعت ۱۲ ظهر با حالتی کمرخم(قدخمیده)به داخل غار برمی داریم چند قدم جلوتر ارتفاع دهانه غار زیاد می شود از حالت خمیده خارج

می شویم ،تمام سطح دیوارها بدلیل نگهداری گوسفندان واستفاده از دهانه غار به عنوان آغل،سیاه شده وانبارحیوانی مانندماسه بادی نرم در زیر گامهایمان قرار دارد .از سمت راست تالار ورودی با ترس و اضطراب به حرکتمان ادامه می دهیم .حدود ۱۰ تا ۱۵ قدم جلو تراز یک راهرو باریک وطولانی به سختی عبور می کنیم.اکنون به دومین تالار رسیده ایم، صحنه هاوجذابیت درون غار فکر و ذهن مارا به خودمشغول می کند ترس و وحشتمان رابه کلی از یاد می بریم . دسته ای ازخفاش ها آرام وبی صدا به سقف چسبیده اند ونورچراغ قوه

ها،امکان هر عکس العملی راازآنهاگرفته است. تعدادی از آنان به پرواز در می آیند باعث رعب و وحشت گروه می شوند. کمی بعد از ورودمان ،هوای درون غار شرجی است و بدنمان خیس عرق می شود. جالب این که هر کدام ازتالارها ،دوتا سه راهروی خروجی دراطراف خوددارند وتعدّد راهروها،احتمال گم شدن را زیاد می کند. مسیر یکی از راهروها را انتخاب وبه حرکتمان ادامه می دهیم .مسیرراهروها درقدیم با هیزم وچیدن سنگ (سنگ چین) نشانه گذاری بوده ولی امروزه با افشانه ی رنگ وطنابهای باریک مشخص شده است که

متاسفانه طنابها دراکثرمسیرها توسط جوانان ماجراجوبریده شده است حتی علامت های ورود وخروج درابتداوانتهای بعضی راهروهاقابل اعتمادنیستند. قندیل های آویزان از سقف تالار سوم وسایرقسمت ها ، محیطی چشم نواز بوجود آورده اند؛دربعضی قسمت ها هم آب درحال چکیدن است. منفذ یا راهرو بعدی را دنبال می کنیم و به قسمتهای بعدی غار می رسیم ؛در کف بعضی قسمتهااسکلت قدیمی مهره داران به چشم می خوردولی ازهیچ خزنده یادرنده ی زنده ای خبری نیست اگرهم هستنداحتمالاازترس ما یا ازروی دلسوزی

وترحم درطبقات زیرین مخفی شده اند. آب درحال چکیدن وخفاش های آویزان، خبر ازوجودحیات در سقف غار می دهند. افرادگروه به صورت آزمایشی برای لحظه ای تمام نورهاراخاموش می کنند؛ عملا فضایی برای عکس العمل یاحرکتی بیشتر ازیک متروجودندارد. دیگر احساس شرجی بودن هوا را نداریم. بعدازپیمودن مسیری طولانی درغار افرادی ازگروه وارد یکی ازحفره ها می شوند واز انعکاس نورچراغ قوه هایشان درمی یابیم که به زیر زمین وارد شده اند . همگی درطبقه زیرزمین به حرکت ادامه می دهیم ولی بعداز

لحظاتی حس می کنیم ادامه کار،شرایط برگشت راسخت تر ودشوارتر می نماید وهرلحظه احتمال گم شدن بیشتر می شود. ترسی را که به کلی فراموش کرده بودیم دوباره به سراغمان می آید ودست از ادامه ماجراجویی می کشیم .مسیری را که آمده ایم باتوجه به علامت هایی که قبلا گذاشته ایم برمی گردیم. پنجاه متر مانده به دهانه غار ،اولین پرتوهای نورازدهانه غاربه درون می تابد وجان تازه ای به اعضای گروه می بخشد. لحظاتی سپری می شودوهمگی با سر و وضعی شبیه خزندگانی که سرازخاک بیرون آورده اند ازدهانه غارخارج می

شویم. با ناباوری تمام متوجه می شویم ساعت حدود یک و نیم بعد ازظهراست. تجهیزات نوری کافی ،همدلی گروه،اعتمادبه نفس افرادوجذابیت

،هیجان وزیبایی های غارباعث شده بود تایک ساعت ونیم ازعمرمان رادردنیای دیگری سپری کنیم و اصلا متوجه گذشت زمان نشویم.دیگر از خورشید خبری نبودو ابرهای بهاری سرتاسر آسمان را فرا گرفته بودند . هرلحظه احتمال بارش باران وجود داشت. به دلیل وضعیت هوا از غار دور می شویم و استراحت مجدد وصرف نهار درمکانی دیگر را بر زحمت بیرون کشیدن ماشین هایمان از گل ولای پس ازباران ترجیح می دهیم ،منطقه راباخاطراتی عجیب وبه یادماندنی ترک می کنیم. حوالی مهنج باران شروع می شود .جهت لختی استراحت وتجدید قوا راهی ترش آب کره می شویم دردهانه غاری که درکنارترش آب است بعدازاستراحت همراه با صرف چای ونهارساعت ۵/۳ عصر در حالی که باران

بهاری هنوز مشغول شست وشوی سر و روی طبیعت است به سمت خانه هایمان حرکت می نماییم در حالی که خاطرات خوب و بیادماندنی غار درذهن مان مرور می شوند

ارسال کننده: آقای نعمت الله اطمینان
5

6

8

11

12

13

15

16

0

۲ نظر

  1. 0

    با سلام
    با تشکر از تصاویر و گزارش، بسیار مناسب است که از ریختن زباله و یادگار نویسی در طبیعت و به خصوص در غارها خودداری کنیم، باشد که نسل های آینده نیز از این زیبائی ها استفاده نمایند.

  2. 0

    لطفا اخبارا جدید بندازید

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.

Scroll To Top