صندلی داغ :آقای سلمان اسماعیلی

سلام و عرض ادب به سروران ارجمند
قرار است هر هفته یک نفر از همشهری ها روی صندلی داغ بشونیم و ازشون سوالاتی بپرسیم
هدف آشنا شدن بیشتر با این افراده
هفته گذشته آقای محمود عبداللهی روی این صندلی نشستن و طرح شروع شد.
این هفته در خدمت آقای سلمان اسماعیلی معروف به مولو سلمان هستیم. در این صندلی داغ آقایان محمود عبداللهی، عباس عبداللهی، سید مجتبی حجازی، سید جواد هاشمی و بنده سوالات رو از ایشون می پرسیم و ایشون پاسخ می دهند.

جواد نصراللهی: سلام و عرض ادب به همه و خصوصا مهمون امشب برنامه ما آقای اسماعیلی، خوش اومدید. آقا اسماعیلی آماده اید؟

سلمان اسماعیلی: سلام بله

جواد نصراللهی: با اجاره بزرگتر های این گروه من شروع می کنم؛ خودتون رو کامل معرفی کنید.

بنام خدا سلمان اسماعیلی فرزند اسدالله، متولد ۱۳۴۲

جواد نصراللهی: روز و ماه رو هم بفرمایید

اول اذر ماه

محمود عبداللهی: چند فرزند دارید؟ پسر یا دختر؟

سه فرزند ، دوفرزند دختر و یک پسر

محمود عبداللهی: تا چه سالی در بیهود اقامت داشتید؟

سال ۵۷

جواد نصراللهی: تحصیلات ر و کجا گذروندید؟

ابتدایی را دربیهود وراهنمایی رادرگناباد

محمود عبداللهی: درچه شغلی فعالیت دارید؟

باجند نفر ازدوستان بازنشته شرکتی تاسیس ومشغول هستیم

جواد نصراللهی: قبلا به چه کار و کارهایی مشغول بوده اید؟

مدتی که درزمان جنگ تحمیلی درگیر جنگ وبعد از ان کارهای مختلف ازجمله نانوایی و باچندنفر دوستان و همرزم دفتر ساختمانی البته مدت دوسال

محمود عبداللهی:به چه رنگی علاقه دارید؟

یاسی

جواد نصراللهی: چند تا خواهر و برادر ؟ چندمین فرزند هستین ؟

چهار تا برادر ودوتا خواهر واخرین فرزند هستم

محمود عبداللهی: باتوجه به اینکه خودتان مدتی در جبهه بودید از شهدای بیهود یک یا چند نفر را که باهم دوست بودید نام ببرید؟

البته همه شهدا دوستان من بودن ولی درجبهه با هیچکدام ازعزیزان همرزم نبودم چون من بیشتر مدت جبهه را درکردستان عراق بودم واحد برون مرزی سپاه مریوان فقط در والفجر هشت شهید رحبمی را دیدم که سعا دتی بود برا ی من

جواد نصراللهی: چه نوع سبک موسیقی رو میپسندید؟خواننده ی مورد علاقتون؟

حقیقتا من به موسیقی علاقه ای ندارم ولی اگر بخواهم گوش کنم حامد زمانی را می پسندم

سید مجتبی حجازی: آقا سلمان شما از کسانی هستید که با خیلی از جوونها ارتباط دارید که خیلی از هم سن و سالهای شما اینگونه نیستند میشه در این خصوص توضیح بدید. البته شم هنوز هم جوون و سرزنده اید.
خدا کنه اینطور که شما فرمودید باشه ولی جوونهای ما نیاز به توجه دارند حرف وتذکر درانها بیشتر تاثیر می کنه که البته دربیشتر مواقع من ازانها خیلی چیز ها یادگرفتم واینده سازان هستن پس همشون مورد علاقه هستن وباید مد نظر باشن

جواد نصراللهی: آقا سلمان خسته که نشدید؟

نه برادر گرم شدم تازه
محمود عبداللهی: بهترین خاطره ای که از بیهود دارید لطفا تعریف کنید

من شخصا علاقه عجیبی به بیهود دارم همش خاطره است خاطر هاش همون باغ های قدیم بیهود که الان اثری ازانها نیست که گاهی از میوه های ان بهره من می شدیم البته گروهی بود الاقیشو نگم بهتره
سید مجتبی حجازی :
آقا سلمان شما هم ؟؟؟؟؟

بله من رییس بودم اقاسید جان

جواد نصراللهی: اگر بخواید به هوش خودتون یه نمره بدید چه نمره ای میدید ؟

هوشی نمانده ولی دوستان باید قضاوت کنن ۱۰

سید مجتبی حجازی :می خوام راجع به شهرهای محل سکونتتون بپرسم و اینکه بهترین شهر از دیدگاهتون کجاست ؟

من حدود ۲۵ سال تهران بودم وچندسالی هم درجوار مضجع منور امام رضا هستم وبهترین شهر ازدید من اصفهان
سید مجتبی حجازی : علتش رو میشه بگین ؟

معماری باستانی وزادگاه فرماند هان عالی جنگ وبخضوض فرمانده دوست داشتنی حاج همت خرازی ودیگر فرمانده هان که مدتی درکنارشان بوده ام واین از افتخارات منه
عباس عبداللهی : بهترین دوست دوران کودکی و اکنون ؟
بهترین دوستان بهتره چون چند نفر هستن بزرگواران کودکی حاج حامد محسنی واکنون اقای اکبر اکبری
محمود عبداللهی: چند سال ساکن تهران بودید و چند ساله ساکن مشهد هستیدآقا سلمان عزیز؟
عرض کردم ۲۵ سال تهران وحدود هفت سال در مشهد

عباس عبداللهی : شیرین ترین وتلخ ترین خاطره شما ازبیهود تا کنون؟

شیرین ترین ان خدمات رفاهی مردم ازجمله اب برق وگازرسانی و قتی که متوجه میشوم ازدوستان وهمولایتی های من د ر ادارات وزارتخانه وارگان ها صاحب پست هستند وتلخ ترین اتفاق ناخوشا یندی که درشان زادگا ه هم نباشد

عباس عبداللهی : اگر قرار بود طرح اشتغال زایی دربیهود بوسیله شما به اجرا در بیاد چه طرحی پیاده میکردین؟

من اگر توفیقی دراین زمینه داشته باشم بکار گلخانه چرا که بعضی ازمناطق بیهود مستعد این کار هست ونیروی فعال وجوان هم دربیهود هست اگر در زمینه ابرسانی مشکلی نباشد

البته اگر اقاسید باشن میگن کارخانه چای گلستان
جواد نصراللهی: بهترین معلمی که داشتید؟(می تونه ترتیب اولویت داشته باشه)

مرحوم حاج اقای محسنی ابتدایی ، چند نفر نمیشه نام برد؟
دوران ابتدایی بعداز حاج اقای محسنی اقای عاشوری بودن که الحق معلم جدی ودوست داشتنی واقای دانشور که ایشان هم فوت کرده اند روحشان شاد حق برگردن ما دارن

عباس عبداللهی : آخرین سوال من.ازنظر شما تفاوت نسل شما و نسل امروز؟ممنون که باحوصله جواب دادین

تفاوت ها مطابق پیشرفته نسل امروز باتوجه تکنولوژی های پیشرفته واگاهی بیشتر به مسایل روز وسیستم اموزشی مطلع تر هستن درهمه مسایل جامعه دخالت دارن ومیکن جهانی فکر می کن زمان ما در محدوده خودمان محصور بودیم ودرمسایل دخالت انچنانی نمیشد انقلاب که شد دریچه ها به روی ما بازش واز حصارتنیده شده خارج شدیم

سید مجتبی حجازی :اگه یه روزی طرح داده بشه و نیاز به سرمایه گذاری باشه حاضرید جهت اشتغال زایی سهامدار بشید

بله به اندازه وسع خودم درخدمتم
سید مجتبی حجازی : آقا سلمان – چند تا از بازی های قدیم که توی بیهود انجام میدادین رو نام ببرین؟
به جز حضور فعال در باغها!!!!!!!!

بله چند نفر بودیم که پلک بازی که دکمه لباس ها را می کندیم بازی میکردیم وگال بازی
سید مجتبی حجازی : قایم باشک(قایم موشک)؟ خلش خلش، گل بازی، بازی زیاد بود نگفتین؟ موک خرما بازی، قوه بازی، نبودن اینا؟

جواد نصراللهی : اگه یه روزی صبح بلند بشین و ازتختتون بیایین پایین ولی ببینین که جسمتون هنوز روتخت خوابیده‏(‏یعنی مردین‏)((البته خدا نیاره اون روزو)) ‏چی کار میکنین..؟

بله خواب یعنی مرگ ولی دیگه از من برنمیاد اعلام می کنن کبل سلمان مرد وچند خدا بیامرزد البته اگه لیاقت داشته باشیم که موردوثوق کسی بوده باشم
سید مجتبی حجازی : حالا که حرف از مردن شد من همیشه گفتم توی بیهود دفنم کنند

سید جواد هاشمی: آن زمان که این نسل بش بزرگان بیهود ، شما جگونه پیش بینی میکنید بیهود رو ؟
خوب ایده های بهتری دارن برنامه ریزی ان درزمان پیری میانسالی ان ها جواب میده باید جلوی مهاجرت راگرفت با طرح های اشتعالزایی خوب که جوانی دربیهود ماندگا ربشه

سید مجتبی حجازی : اولین چیزی که به ذهنون میرسه رو درباره ی کلمات زیر بگین :
دوچرخه :
ارزوی داشتن آن درکودکی

همکلاسی:

دوست همیشگی وفراموش نشدنی
صدای تیک تیک ساعت :
گذشت زمان وعمر وثانیه های که ازعمر کم میکند

پول و ثروت
هردو ان نیاز است ولی داشتن ان همراه باظرفیت خوبه اگر این بود می توان ازان بدرستی استفاده کرد

سید مجتبی حجازی : آخرین باری که با خدا عاشقانه حرف زدی کی بوده و چی بهش گفتین؟

نما زخواندن صحبت کردن باخدا اگر حضورقلب باشه درهرنماز میتوان خاشعانه وعاشقانه حرف زد وارزوی فرج امام زمان وسلامتی برای همه شیعیان ان حضرت کردم

جواد نصراللهی : با اجازه بزرگتر ها، آقا سلمان اسماعیلی عزیز از این که وقتتون رو به ما دادید بسیار ممنون و متشکریم از شما.
بیش از این وقتتون رو نمیگیریم، برای آخرین سوال و با اجازه بقیه ختم صحبت ها: حرفی هست که دوست داشتید بگید و تو سوالات ما نبوده؟

من هم تشکر میکنم ازجمع دوستان سوال کننده وبخصوص جناب اقا جواد نصرالهی بااین ابتکار خوب وهمه دست اندرکاران درسایت بیهود واگر سوالی را بیشتر ازحدوحدود جواب دادم عذرخواهی می کنم وشبی خوش برایتان ارزومندم موفق باشد

محمود عبداللهی: امشب خواب ما چند نفرو میبینی آقا سلمان شبت خوش برادر . من در پایان برای آقا سلمان وخانواده محترمش آرزوی سلامتی میکنم جواب خاطره را ندادین

تصاویر آقای سلمان اسماعیلی:

 

 سال ۱۳۶۰ منطقه سلیمانیه کردستان عراق. بازدید فرمانده سپاه کردستان از واحد برون مرزی مستقر در عراق

به ترتیب از راست : ۱ – حاج حسن رستگار(فرمانده سپاه) ۲- برادر صادق (مسئول اطلاعات سپاه) ۳ و ۴ –همراهان ۵- برادر حمزه

نفر جلو سلمان اسماعیلی

روستایی در منطقه خرمال عراق، خودم به همراه نیروهای بارزانی

از راست : ۱ – حاج حسن رستگار(فرمانده سپاه) ۲- برادر صادق (مسئول اطلاعات سپاه) ۳ –خودم

سال ۱۳۶۱ خردادماه منطقه سید صادق عراق

گرمکن قرمز خودم و الباقی از برادران حزب الدعوه الاسلامیه العراق

—————

چهار تصویر زیر سال ۱۳۶۰ منطقه کردستان عراق به همراه برادران حزب الدعوه

—————–

سه تصویر زیر سال ۱۳۶۴ منطقه اروند

——————

چهار تصویر زیر سال ۱۳۶۳ پادگان دوکوهه

——————-

پادگان دوکوهه نوروز ۱۳۸۵

——————-

سه عکس زیر سال ۱۳۶۳ ارتفاعات قلاویزان – دیدگاه شهید ملکی

—————

زادگاهم بیهود

——————

گروه آشپزی روزهای تاسوعا و عاشورا مسجد امام حسین (ع)

—————

و این هم عکس امروز من

در پایان از همه ی دوستانی که مارو یاری کردند تشکر میشه. خصوصا آقا سلمان عزیز