محمد حسن قاسمی :
باسمه تعالی
قسمتی از وصیت نامه شهید محمود قاسمی
ان اله اشتری من المومنین انفسهم واموالهم بان لهم الجنت یغاتلون فی سبیل اله
چه زیباست که خریدار و مشتری انسان خدا باشد و چه والا و با عظمت است انسانیکه از تمام زشتیها و بریده و به این کمال و سعادت رسید که خدایش خریدار او باشد و او را به دست زشت ترین انسانها بکشد و نزد خویش ببرد ….
هر انسان بعداز مرگش باید به سه مطلب فکرکند سوال اول که چه بوده است دوم از کجا آمده آو به کجا خواهد رفت و چگونه باید برود و یک انسان متعهد و کسی که معلمش حسین (ع) باشد باید برای این سه مطلب جواب داشته باشد …..
به فرموده امام حسین (ع )برای ما نیست سعادت مگر خونی که در راه خدا بر زمین بریزد ….
پدر ومادرم از شهادت من خوشحال باشید و شکر خدا را به جا آورید که فرزند خود را در راه خدا داده اید در راه خدا گذستن از جان و مال و فرزند چقدر آسان و شیرین است اگر که هدفمان به خدا رسیدن و سیر الهی باشد …..
امت شهید پرور قدر امام را بدانید که این امانت الهی است این امام بود که به ما عزت اسلامی بخشید خدایاعشق و علاقه ما را به امام عزیزمان فزونی بخش و نفرت ما را به دشمنان امام فزونی نما ….
دوست دارم در صورتی که جنازه من پیدا به دست شما رسید بدون هیچ گونه تجملات مرا دفن کنید فقط آن چه راسفارش می کنم مراسم عزاداری و روضه امام حسین (ع) است وبه فرموده امام بت شکنمان که ما ملت گریه هستیم …..
مراسم تشیع جنازه شهید محمود قاسمی
پدر شهید قاسمی
تصاویری از شهید محمود قاسمی:
آقای تقی زارع: سلام در وصیت نامه ایشان آمده بود حاضرم هفتاد بار در راه دفاع از دین خدا بدنم خاکستر شود ودوباره زنده شوم واز دبن خدا دفاع کنم واقعانوجوانی مؤمن وبا اخلاص وشجاع بودند روحشان شاد .صلوات
نفراول از راست علی اصغر نصرالهی,شهید محمود قاسمی ,نفر آخر غریبه میباشد.
از راست پدر آقای مجتبی قاسمی ,شهید محمود قاسمی,آقایان رضا خرمی و حاج محمد حسینی
شهید محمود قاسمی و پدر بزرگوارشون مرحوم رجب قاسمی
آقای مهدی اسماعیلی: عکس پایین سمت چپ محمد رحیم یونسی مسئول تفحص شهدا درسال۷۲و۷۳ که مارا در پیدا کردن پیکر شهید یاری کردند
جنازه شهید قاسمی پس از حدود یازده سال دوری، در زادگاهش بیهود دفن شد
آقای سعید ناظمی : من خود شهید قاسمی رو یادم نیست اما پدر بزرگوارشان از مردان باخدا و باتقوای بیهود بودند چهره محجوب ایشان همیشه در یادم هست خداوند بر درجاتشان بیفزاید
شهادت شهید محمود قاسمی
آقای علیرضا ناظمی : ضمن عرض سلام این شعر تقدیم تقدیم به شهیدقاسمی عزیز یادوخاطره اش گرامی
کربلا تا کربلا
یکی بود و…یکی بود!
زیر یه گنبد کبود
یکی میون آدما
دیگه برا خودش نبود!
قرارشو گرفته بود
لبخند زیبای امام
نگاه می کرد به قاب عکس
می گفت آقا،دارم میام
داروندارش توی ساک
سربند”زهرا” و پلاک
اشکای داغ مادرش
هی می چکیدن روی خاک
با دستاش اشکارو گرفت
از گونه های مادرو…
تا که دلش جا نمونه
توو لحظه های آخرو…
“مادر تو که گریه کنی
بی پروبالم می کنی
مادر شاید دیگه نیام
بگو حلالم می کنی!…”
مادر ساک و از رو زمین
گرفت و داد دست پسر
قرآن گرفت دور سرش
راهیش کنه واسه سفر
“خدا سپردمش به تو
اسماعیل عزیزمو…!
خدا قبولش کن ازم
قربونی ناچیزمو… ”
میون بوسه و دعا
با صد سلام و صلوات
” الله و خیرٌ حافظا
برو خدا پشت و پنات “…
مسافر قصه ی ما
توو جاده ی یک طرفه
سوی خدا قدم گرفت
با جونی که توی کفه
مردن براش حقارته
هدف فقط شهادته
توو دشت سبز پیکرش
گلای زخم یه عادته
کارش فقط ذکرو دعا
میون موج انفجار
امشب همه راهی میشن
برای کربلای چهار…!
از کربلا تا کربلا
تناشون و پل می کنن
بچه ها تشنه ان ولی…
با یا حسین گل می کنن
قد می کشن تا آسمون
با سجده روی خون و خاک
“حی علی روی خدا ”
با بدنای چاک چاک
بود و نبود قصه مون
چله نشین عاشقی
تو دشت سبز این وطن
کبوتری ، شقایقی
وقتشه که پر بگیری
بری پابوس مادرت
یوسف بشی حتی اگه
پیرهن نداره پیکرت!
داروندارت توی ساک
نه یه سربند نه یه پلاک
زائر داری از کربلا
حاج خانوم!آب بریز رو خاک
اسپند بیار ، گلاب بیار
که حسن یوسف اومده
نوردوچشمای ترت
پیرهن نه ؛ یوسف اومده
” خوش اومدی مسافرم
قبول باشه زیارتت
چه بوی خوبی پیچیده
سلام.خداخیرتون بده. واقعا امثال شهیدقاسمی غریب هستن.ممنون از اینکه باعث آشنایی بیشتر ما از سرگذشت این عزیزان شدید.
خداوند روح شهید قاسمی و پدر بزرگوارشون رو سر سفره اهل بیت متنعم کنه.آمین
التماس دعا