آقای علیرضا ناظمی: « چهارتابرادرازیک خانواده مذهبی ومتوسط که بسیارافرادخوب ومسلمان واقعی علاقه مندبه اسلام که دوتاآنها باحضورفعال درجبه های حق علیه به فیض شهادت نایل آمدند احمد وحسین من از رفاقت با اخوان رحیمی افتخارمیکنم »
آقای محمود عبداللهی : «اضافه کنم که شهید احمد رحیمی کوچکترین عضو خانواده رحیمی میباشد ود رسن نوجوانی به درجه رفیع شهادت نایل گردید روح تمام شهدا شاد خصوصا شهید احمد رحیمی.»
آقای سید جواد هاشمی : « شهید احمد رحیمی در ارتفاعات شاخ شمیران عراق در عملیات بیت المقدس سه بدرجه رفیع شهادت نایل آمد. دوازده نفربودیم باشهید افشاری سیزده نفر که باسپاهیان امیر ازبیهود اعزام شدیم ازاین جمع سه نفر شهید شدند ویک نفر سالم وبقیه همه مجروح برگشتند، شهید محمد ازاد و شهید محمد افشاری ,درضمن شهید نصیری ودوستش نجفی هم همون عملیات به شهادت رسیدند.»
آقای حمید رضا نیکنام : «شهید احمد رحیمی زمانیکه همخانه سید جواد هاشمی .درسال دوم دبیرستان طالقانی گناباد بود با دو تجدیدی در نوبت اول شاگرد اول رشته اقتصاد بود .خدا بیامرزش.
من یک روز صیح زود از پادگان قدس گناباد اومدم گناباد تا فاصله زمانی برگشت به پادگان رفتم خانه شهید احمد رحیمی وسید جواد خدابیامرز احمد گفت بیا مادر م شیر فرستاده بیا هوا سرده بهت بدم بخوری .اورد خوردم .گفتم اینکه شیر نیست گفت پس چیه گفتم گور ماست .گفت میبینم نه مزه شیره نه مزه ماست حالا تو بجای شیر بخور که دیرت نشه خدابیامرزد
اون تابستون ها تهران بود ولی زمانیکه شهید شد دبیرستان طالقانی گناباد رشته اقتصاد درس می خوند که یک دفعه من وعلی اسماعیلی واحمد رحیمی پیاده از گریمنج تا سد .پیاده اومدیم چون ماشین نبود.دربین را اقای اطمینان با خاور اومد وسوار شدیم بقیه راه را
جالب اینکه می گفت این دفعه اگر برم برنمی گردم.»
تصویر ارسالی کربلایی حمید جعفری:
آقای یوسف نصراللهی : « من اون زمان سن کمی داشتم ولی خوب یادم هست که بچهها را جمع می کرد میبرد جبهه بازی خیلی این بازی را دوست داشت خداوند بر درجاتش بی افزاید . »
آقای سید محمود حسینی( برادرِ مرحوم سید محمد ) : « آدم خنده رو و شادی بود …خاطره ای که دارم روبروی خونه اشون یه چاه بود دایم اب بازی میکردن اونو چن نفر دیگه ..حسین رعیتی همسایه اشون و… یادش بخیر خدا رحمتش کنه .»
آقای موسی حامد بادامی : «اگه اشتباه نکنم…شهیدرحیمی یک سال ترک تحصیل کرد.ودرتهران مشغول کارشدولی دوباره برای ادامه تحصیل به زادگاهش برگشت..این شهید یک تبسمی روی لبانش نقش می بست که منحصربود…روحش شاد »
آقای محمد رضا عبداللهی( مسافر) : «شهید رحیمی اهل شوخی بود بعضی موقع ها میگفت دوست دارم در هوای گرم بمیرم که سرما نخورم شاید به همین خاطر بود که در برف و یخبندان شهید شد.
به دوستان یادآوری می کنم که شهید رحیمی موقعی که شهید شد چند روز از وی بیخبر بودیم تا اینکه خبر شهادتش آمد که جنازه وی در برف و یخ مانده بود و جالب اینکه علیرغم اینکه معمولا در صورت بی خبری احتمال سالم بودن فرد بیشتر است ولی با تفآل به قرآن یک نفر و مشاهده آیه شهادت به شهادت وی مطمئن شد
که این امر نشان از خدایی بودن انگیزه و راه شهیدان دارد که به قول حضرت امام خمینی(ره) عند ربهم یرزقون هستند و باز به نقل از ایشان در توصیه به علما شهدا ره صد ساله را در یک شب رفته اند
تاریخ و عملیات را دقیقا نمیدانم فکر کنم ارتفاعات مریوان شهید شد اوایل سال ۶۷ بود اشتباه نکنم عملیات والفجر ۱۰ بود.»
آفای صمد ناظمی: «سلام منم برای ادای دین به شهدا مخصوصا شهید رحیمی باید بگم که خاطره ای که از این عزیز یادم هست اینه که ایشان با جدیت خاصی بچه ها رو جمع میکرد و مشق نظامی به بچه ها یادمیداد یا به قول ما جبهه بازی خیلی خیلی جدی بود واصلا با کسی شوخی نداشت.»
آقای سید جواد هاشمی:« شهید احمد رحیمی درساعت یک بامداد در یک متر بیست سانتیمتر برف باتیر مستقیم دشمن به شهادت رسید شش شب مانده به عید نوروز.
وی در عملیات بیت المقدس سه و در محل ارتفاعات شاخ شمیران عراق و در تاریخ ۶۶/۱۲/۲۴ به فیض رفیع شهادت نائل آمد
قسمتی از وصیت نامه شهید احمد رحیمی که توسط بنیاد شهید در کتاب افلاکیان به جاپ رسیده:
» ممنون از همه دوستان به ویژه آقای سید جواد هاشمی برای ارسال تصویر زندگی نامه شهید.