یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
تازه ها
شما اینجا هستید: خانه / معرفی اشخاص مهم بیهود / شهید پژوهی / مروری برمقام وشخصیت شیخ محمدحسن بیهودی

مروری برمقام وشخصیت شیخ محمدحسن بیهودی

مروری برمقام وشخصیت شیخ محمدحسن بیهودی

درنود و پنجمین سالگرد شهادت 

سلسله‌ی علما و فضلای فرهیخته در هر عصر و زمانی بسان ستارگانی درخشان پرچمدار هدایت و رهبری دینی در بیهود بوده‌اند. به طوری که در یکی دو قرن گذشته و قبل از آن همواره عالمان و مجتهدان بزرگواری از تربیت یافتگان مکتب امام جعفر صادق(ع) در حوزه علمیه قاین، مشهد، نجف و قم در این سامان به ارشاد دینی و تبلیغ قرآن و معارف اسلامی ‌پرداخته و همگان از نور وجودشان بهره‌مند بودند. وجود این ستارگان درخشان، مرجعیت دینی، مذهبی و فرهنگی بیهود را نیز در پی داشت، به طوری که برخی از این علمای فرهیخته و ربّانی به دعوت مردم مناطق اطراف از بیهود هجرت کردند و به انجام وظیفه در حوزه‌ها و مساجد پرداختند.

یکی از این فرزانگان، مرحوم «شهید شیخ‌حسن فنایی بیهودی» است که سند افتخار شیعه و مردم ولایتمدار و محب اهل‌بیت(ع) بیهود به شمار می‌رود.

بر آن شدیم تا تاریخ را ورق زده و شرح حالی از مرحوم شیخ‌حسن در لابلای اوراق آن بیابیم. اولین شخصیت بزرگواری که شرح حال مفصلی از این عالم بیهودی در کتاب خود نوشته است،‌ مرحوم علامه عبدالحسین امینی تبریزی صاحب الغدیر است که شرحی از زندگی ایشان و ماجرای شهادت شیخ را از قول دوست اهل قاین خود، مرحوم آیت الله آقا سید علی مدد قاینی در کتابی به نام «شهیدان راه فضیلت» نقل می‌کند. در میان همه گزارش‌ها، گزارش علامه امینی(ره) گزارشی جامع است که آن را عیناً در ادامه ذکر خواهیم کرد.

پس از علامه امینی(ره) مرحوم آیت الله شیخ آغا بزرگ تهرانی که از بزرگترین تراجم‌نگاران معاصر بود به نقل از کتاب شهداء الفضیله ترجمه‌ای از شهید فنایی در کتاب مفیدش به نام «طَبَقاتُ اَعلامِ الشّیعَهِ وَ هُوَ نُقَباءُ البَشَرِ فِی القَرنِ الرّابِع عَشَر» ذکر کرده است.

پس از ایشان یکی دیگر از علمای معاصر در مشهد به نام آقای محمدباقرساعدی خراسانی در ضمیمه کتاب «تاریخ علمای خراسان» به نقل از علامه آغا بزرگ ذکر می‌کند. نویسنده کتاب اصلی میرزا عبدالرحمان مدرس معلم آستان قدس رضوی بود و در سال ۱۳۳۸ قمری (در سال شهادت شیخ حسن) مرحوم شد و آقای ساعدی خراسانی بعدها تعلیقاتی بر کتاب ایشان نوشته است.

پس از ایشان جناب آقای سیدمحسن سعیدزاده که از طلاب فاضل قاین هستند شرح حال شهید شیخ حسن بیهودی را در کتاب «بزرگان قاین» نوشته‌اند که علاوه بر استفاده از کتاب‌های فوق، تحقیقات شفاهی ایشان نیز بر ترجمه‌های قبلی اضافه شده است.

همه این کتاب‌ها در «کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام قم» که تحت نظارت حجت‌الاسلام و المسلمین رسول جعفریان (بزرگ مورخ تاریخ اسلام در حال حاضر و صاحب تألیفات فراوان تاریخی) اداره می‌شود موجود است. احتمالاً در کتابخانه آستان‌قدس رضوی نیز موجود باشد چونکه همه این کتاب‌ها به جز کتاب شهداء الفضیله که چاپ نجف اشرف است، ‌در قم و

مشهد چاپ شده‌اند.

اکنون نوشتار علامه امینی(ره) را ذکر می‌کنیم امید است باعث آشنایی بیشتر ما با شخصیت بزرگ شیخ حسن بشود: عالم وارسته شیخ حسن بیهودی نسبتی است که به روستایی از روستاهای قهستان داده می‌شود. فاصله این روستا از شهر قاین هجده میل است. شیخ حسن عالمی فاضل . ادیب و شاعر بود. تألیفات و اشعاری دارد که بعد از او چاپ و منتشر

نشده است. تحصیل علم را از قاین و مشهد آغاز کرد و پس از آن در زمان زعامت آیت الله شرابیانی به سوی نجف روی آورد و از محضر اساتید وقت بهره برد تا در تحصیل علوم به کمال رسید و از دیگران مدارج بالاتری پیمود. پس از آن به وطنش باگشت و در آنجا به دعوت امور دینی و نشر احکام اسلامی و تبیین حلال و حرام و اقامه حدود اسلامی پرداخت. در روستای شیخ حسن    جماعتی از فرقه صوفیه‌ی طاوسیه از پیروان ملاسلطانعلی گنابادی هم بودند که شیخ برآنان به شدت سخت گرفت

و آنان را از نشر عقاید باطلشان بازداشت و در مقابل، آنان را به رعایت احکام شرعی بر طریق مذهب حَقّه جعفری مجبور ‌کرد. آن فرقه باطله وقتی فشارها را بر ضرر خودشان دیدند،‌ گروهی از آنان بر علیه او برخاستند و شبانه در حالی که به خواب بود،  به خانه‌اش وارد شدند و او و همسرش را به قتل رساندند و خانه‌اش را غارت کردند. هنگامی که صبح شد و خبرقتل شیخ همه جا پراکنده شد، همگی برآشفتند و بسیار ناراحتی نمودند. در آن زمان امیر شوکت الملک علم انتقام از قاتلان

شیخ را به دست گرفت که در نتیجه سه نفر نزد او به مباشرتشان در قتل شیخ اعتراف کردند. لذا امیر آن سه نفر را در بیرجند به جزای جنایتی که مرتکب شده بودند،‌ اعدام کرد. این واقعه در اواخر دهه چهارم قرن چهاردهم هجری اتفاق افتاد و سن شیخ هنگام شهادت شصت سال بود. «این شرح حال مختصر را از نوشته دانشمند محترم سیدعلی‌مدد قاینی که مقیم نجف

اشرف است گرفتم»        آری ؛ درگوشه یکی ازچندین قبرستان قدیمی بیهود نزدیک به یک قرن است که بزرگ مردی همراه باهمسرش دریک قبر آرمیده اند. دلاور

مردی که درقاموس زندگیش عشق و ارادت به ائمه موج می زند . اهالی بیهود به پاس دین مداری ایشان و سایرعلمای گرانقدری که در این مکان دفن هستند ،عاشورای هرسال با برپایی مراسم عزاداری ، یاد و خاطره آنان را گرامی می دارند . شیخ محمد حسن یکی از سه شهید فضیلت استان خراسان جنوبی است که شخصیت هایزیادی درکتاب هایشان به جنبه های

علمی،اجتماعی وسیاسی مبارزاتی ایشان اشاره کرده اند. یکی دیگر از راه‌هایی که ما را در این زمانه با ابعاد شخصیتی شهید آشنا می‌کند بررسی اسنادی است که از آن‌مرحوم برجای مانده و اهمیت این مسأله از این قرار است که اکنون دیگر کسی از معاصران شیخ در بین ما نیست که با او به گفتگو بنشینیم و درباره اتفاقات دوران شیخ از او بپرسیم. لذا همین جا از همه همشهریان عزیز می‌خواهیم اگر از دوران‌ گذشته اسنادی در اختیار دارند که به دست شیخ نوشته شده و یا امضاء و مُهر ایشان بر آن زده شده است در اختیار ما بگذارند تا مورد

استفاده قرار گیرد. از جمله اسنادی که بیان‌گر شخصیت والای علمی مرحوم شیخ محمدحسن است اجازه‌نامه‌ها و تأییده‌هایی است که از سوی علما برای ایشان نوشته شده است. یکی از این اجازه‌نامه‌ها  که بیانگر شخصیت  اجتماعی ایشان است  را ذکر می‌کنیم  

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اَلحَمدُلله الَذی جَعَلَ مِدادَ العُلَماءِ اَفضَلَ مِن دِماءِ الشُهَداء وَ جَعَلَهُم مِن وَرَثَهِ الاَنبیاءِ وَ الصَّلواهُ وَ السَّلامُ عَلی مَن بَعَثَهُ بِالرِّسالهِ وَ خَصَّهَُ … خَیرَ خَلقِهِ وَ اَشرَفَ بَرِیَّتِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الاَصفیاءِ الاَتقیاء. وَ بَعدُ فَمَن رُقِیَ لَهُ اَعلی دَرَجاتِ العِلمِ وَ العَمَلِ وَ بَلَغَ … مَراتِبَ الفَضلِ وَ اِکتمَلَ حَتی نالَ مِنَ الفَضلِ اَعلاهُ وَ مِنَ الوَرَعِ اَوصاهُ؟؟؟ البَحرَ المَلِی وَ الوَرَعِ الصَّفی الشَّیخ المُؤتَمِن جناب الشیخ محمدحسن آدامَ اللهُ عُلُوَّهُ، فَاِنَّهُ مِمَّن قَد آجالَ فی حُلبَه؟؟؟ العِلمِ جَولَه؟؟ وَ بَلَغَ بِجُدِّهِ وَ سَعیِهِ اَقصی رُشداً وَ قَد اِستَجازَ فی اَن یُروی عَنّی ما اَرویهُ عَن مَشایِخی الکِرام قَدّسَ اللهُ اَرواحَهُم وَ خَصّهُم بِالاکرامِ فَاَجَزتُ لَهُ بِذلِکَ وَ بِالتَّصرّفِ فِی الاُمُورِ الحِسبِیَّهِ الّتی فِی تَصَرُّفِهِ فیها مَصلِحَهً وَ فی تَرکِ مُباشِرَتِهِ مَفسَدَهً وَ نَرجُو؟؟؟؟ مِن حِسابِهِ دامَ بَقاءَهُ تَمامَ المُواظبَهِ وَ الاحتیاطِ فَانَّهُ سَبیلٌ لِلنّجاهِ وَ اِلتَمَسَ مِنهُ الدُعاءُ فی مَواطِنِ اِجابَهِ الدَعَواتِ. وَالسلامُ عَلی مُحَمَدٍ خَیرِالبَریّاتِ وَ آلهِ ….

اَلرّاجی عَفوَ رَبَّهُ  ……المرحوم الحاج …

یکی از بزرگانی که به مرحوم شهید اجازه نقل روایت و تصرف در امور حسبیه داده بود، در آغاز این اجازه‌نامه خود به بزرگی و شرافت شیخبه صراحت اشاره کرده و می‌گویند: …« من اجازه می‌دهم (در نقل روایات اهل‌بیت علیهم السلام) در اینکه ایشان از من روایت کندآنچه من از مشایخ بزرگوار خودم اجازه روایت آن را داشتم، پس ایشان هم اجازه دارد.

همچنین ایشان اجازه دارد در امور حِسبِیه‌ (که مصلحتی در مباشرت و  انجام آن و مفسده‌ای در ترک آن هست) تصرف کند و این اجازه تا بقای عمر ایشان برقرار است و بر این راه باید مواظبت و احتیاط داشته باشند.»

اسنادی نیز موجود است که بیان‌گر فعالیت شیخ در امورات شرعی و مردمی است و آن‌مرحوم عهده‌دار بوده‌اند:

سند اول:

بسمه‌تعالی

باِجاره دادند جناب مستطاب شریعتمدار آقای شیخ محمدحسن مُدّفضائله العالی مجاری نیم‌روز از مزرعه زامیچ با اراضی مفصله در ظَهر و کافّه ملحقات شرعیه و عادیه، آنچه از آن دانند و شمرند، وقفی زوجه مرحوم کربلایی لطف‌الله؛ بر تلاوت کلام‌الله و سایر مصارف خیریه که مجهول التولیه بوده به عالیشأن ملامحمدعلی ابن مرحوم کربلایی عبدالله در مدت چهار عام کامل بمال‌الاجاره‌ی مقدار چهار خروار گندم آبه‌ی دهقان‌پسند که قسط هر سالی یکصدمَن گندم است که روز خرمن تسلیم شود.[دیگر] آنکه مخارجات دیوانی کلاً در عهده مستأجر میباشد و آفت ارضی و سماوی بتصدی امین جزء و سایر مستأجرین خواهد بود.[برسید] اجاره‌نامه و یادداشت قلمی شد که حین‌الحاجه بدرد خورَد. التاریخ نیمه از سُنبله مطابق عام ۱۳۳۴٫

توضیح این سند

همانطور که از متن این سند استفاده می‌شود مرحوم شهید عهده‌دار و متولی موقوفاتی از بیهود و اطراف و اکناف بوده‌اند که در مواردی اداره آن را در قالب قرارداد اجاره و یا غیره به دیگران واگذار می‌کرده‌اند. مورد اجاره این سند مربوط به موقوفه‌ای از زوجه مرحوم کربلایی لطف‌الله در کلاته زامیچ می‌باشد که قرارداد آن برای چهار سال از طرف شیخ به ملامحمدعلی با سهم‌الاجاره مشخصی واگذار شده است. خداوند این بانوی خیرخواه را مورد رحمت ویژه خودش قرار دهد که با وقف اموال خود در جهت تلاوت کلام خدا و امور خیر، بندگی خدا نموده و توفیق کسب اجر اخروی را در برابر این دنیای ناچیز و فانی پیدا کرده بود و این قطعاً بهترین باقیات الصالحاتی بوده است که از خود برجای گذاشته است و مصداق این آیه قرآن قرار گرفته است که خداوند می‌فرماید:« الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَهُ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً ؛ ثروت و پسران، زیور زندگى پست (دنیا) ست و (کارهاى) ماندگارِ شایسته نزد پروردگارت از نظر پاداش بهتر و امیدبخش‏تر است. (کهف۴۶)

 

سند دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

نیمروز آب قریه کرغند که علی حیدربیک وقف بر فقراء و سایر مصارف خیر نموده و تولیت بعد از خود[را] تفویض نموده به مرحوم آخوند ملاعبدالحسین طاب ثراه و بعد از ایشان به اَعلم و اَورع و اَتقای اولاد مرحوم معظم‌له. چنانچه عین عبارت وقفنامه است در این زمان اَعلم و اَورع و اَتقاء اولاد ایشان جناب مستطاب، قدس نصاب، آخوند ملااحمداست. بالضروره پس متولی شرعی اکنون ایشانند و [به] دیگران از اولاد مرحوم معظم‌له نمی‌رسد که با ایشان در باب تولیت منازعه و مزاحمت نماید.

حرّره الاحقرالفانی در تاریخ بیست و دوم ذی القعده الحرام ۱۳۳

توضیح سند

این نکته را درنظر داشته باشیم که بیهود در همه زمان‌های گذشته در منطقه قاینات مرجعیت دینی و اجتماعی داشته است. این مرجعیت برعهده عالمان دینی و معتمدان محلی و کدخدایان بوده است. سند بالا نیز گویای این واقعیت است که حکم و نظر علمای بیهود را همه اهالی منطقه قبول داشته و به آن پایبند بوده‌اند و رأی آنان فصل الخطاب بوده است لذا از اطراف و اکناف به بیهود رفت و آمد داشته‌اند. مرحوم شیخ محمدحسن بیهودی نیز از این جایگاه در منطقه برخوردار بوده است.

سرانجام مرحوم شیخ محمدحسن بیهودی همانگونه که در شرح حال ایشان وارد شده است ایشان و همسر مکرمه‌شان در سال ۱۳۳۸ هـ.ق به دست گروهی از دشمنان دین ناجوانمردانه به شهادت رسیدند. اما سندی در دست است که از سوی عده‌ای از بزرگان بیهود نوشته شده و آنان شاهد صدمات و جراحات وارد آمده بر ایشان بوده‌اند و امضاء و مُهر شده است. عین سند را ذکر می‌کنیم:

اسناد مربوط به قتل

 

به تاریخ ۲۶ ذی القعده الحرام ۱۳۳۹

صورت جنایات(وارد شده بر) مرحوم شریعتمدار آقاشیخ محمدحسن که به نظر آقایان علماء و مبارَزه  و باقی العلما رسیده بقرار ذیل است:

گردن مرحوم شکسته شده بود. عقب گوش چپ جنایتی داشت که پوست از گوش جدا شده بود.

جنایت بر طرف پهلوی چپ که یکی به جوف رسیده تخمیناً چهار انگشت منفرج و جنایت دیگر به استخوان غیبه رسیده. سر مرحوم از قرار تقریر صدمه خورده که مغز از دماغ بیرون آمده.

تاریخ مقتول شدن شب شنبه۲۴ شهر؟؟؟

سند دیگری درباره شهادت شیخ و همسر بزرگوارشان

انسان مسلمان می‌بایست بر این باور باشد که عمل به دستورات شرعی همواره باید سرلوحه زندگی او باشد و  خود را ملزم به رعایت و مواظبت بر آن بداند. سندی موجود است که ضمن ذکر آن به یک مسأله شرعی اشاره می‌کنیم:

بسم‌الله تعالی

به مقام فحص برآمدم و علاوه بر آنکه از پیش به دست آمده بود مجدداً از تقریر عالیشأن حجی اسماعیل‌بیک که خوب از قاتلین، مطلب را زیر و رو کرده بودند محقق شد که فوت مرحومه عیال مرحوم شیخ محمدحسن بیهودی بعد از ازهاق روح مرحوم شیخ طاب ثراهما بوده و لهذا ثُمن را از غیر آب و اراضی به ارث، ورثه مرحومه می‌گیرند و از قیمت در و تعمیرات و اشجار و تاک هم اگر باشد، هشت یکی می‌برند.

هذا حُکمُ اللهِ

کَتَبَهُ فِی ۵ جمادی الثانی ۱۳۴۰

الحاج محمدباقر

در باب ارث مسلمان این اصل مهم ثابت است که در طبقات ارث، انسان زنده از مرده ارث می‌برد . اگر فردی  به فاصله اندکی(و لو چند لحظه) پس از دیگری زنده باشد، از فرد قبلی ارث می‌برد. به طور مثال اگر در حادثه‌ای دو نفر که از نزدیکان که در طبقات ارث هستند بمیرند، باید مشخص شود که کدامیک زودتر مرده‌ است. امروزه یکی از کارکردهای پزشکی قانونی و کالبدشکافی تبیین همین مسأله است. سند بالا نیز دوسال پس از شهادت مرحوم شیخ و همسرشان تنظیم شده است که حکم به ارث بردن همسر شیخ از شیخ داده است که همسر شیخ یک هشتم از اموال شیخ به ارث می برده است چونکه شهادت ایشان بعد از شهادت شیخ(و لو به فاصله کوتاهی) بوده است.(خوبست خوانندگان محترم نگاهی به مسائل ارث در رساله‌های عملیه داشته باشند تا با احکام ارث بیشتر آشنا باشند)

ترجمه برخی لغات به کار رفته در این اسناد

امور حسبیه = امور حسبیه کارهایى هستند که بدانیم شارع مقدس اسلام راضى به تعطیل و روى زمین ماندن آنها نیست و باید انجام داد و سعادتِ فرد و جامعه بستگى به تصدى و انجام آنها است و …

* علم ترجمه و ترجمه نگاری از علومی است که به شرح حال بزرگان دین و دانشمندان علوم می‌پردازد.

* هر میل برابر با ۱۸۴۰ متر است.(حدود ۲ کیلومتر

مبارَزَه = بزرگان و ریش‌سفیدان

جوف = داخل و درون

اِزهاق روح = خارج شدن روح و مردن

ثُمن = یک هشتم

شرح زندگی وماجرای شهادت این شهیدبزرگوار درمنابع وکتاب های زیر امده است:

بزرگان قاین ،نوشته سیدمحسن سعیدزاده.ص۱۳۵ و۱۳۶

شهداء الفضیله،علامه امینی،ص۳۷۶

نقباء البشر

تاریخ علمای خراسان، عبدالرحمن مدرس،ص۲۶۵امیرشوکت الملک علم، نویسنده: منصف، ص۳۰ تا۵۰

رجال ایران، مهدی بامداد جلد ۲، ص۴۳۴          وجلد۳ ص ۲۹۸ و۲۹۹

تاریخ استقرار مشروطیت درایران

اثرآفرینان جلد ۱ ص ۶

اعیان الشیعه جلد۵ ص ۳۳

شهیدان راه فضیلت ص۵۳۹ .۵۴۰

معجم المومنین جلد۲ ص ۲۴۶

مردان علم در راه عمل، سید نعمت الله حسینی

و چندین سایت اینترنتی از جمله سایت :tarbiat .org—famous.shahremajazi.com—safir12.blogfa.com—aftabir.com , …

 

( حکایت شیخ محمد حسن فنایی بیهودی)

نویسم  داستانی  از حقیقت               شد ه  واقع  به  بیهود  بین  امت
به دست رهبران  قوم صوفی          به حکم شرع، نجس بودند عمومی
جدا بود مسکن آنها ز بیهود             خطا داشتند چُنان اصحاب اُخدود
به بیهود مردمانی شیعه بودند             صبور و مومن و بی شیله  بودند
میان شیعیان یک عالِمی بود             که حکمش  نا فِذ هر مشکلی بود
نصیحت می نمود این شیخ دلها       به آن قوم  لجوج در طول سال ها
نمی کردند قبول دستور دین را          بسی  تهمت زدند اهل  یقین  را
چو تا ماه صیام آمد  زمانش             شروطی راگذاشت شیخ باکلامش
که گرخواهید بمانید اندر این جا          همه  باید  شوید  از  اهل   تقوا
گذ شت ایام و آن ها لج نمودند         تمسخُر کرده  و لب کج  نمودند
بداد دستور همان آخوند  دانا               به  یک  عده  تنومند  و  توا نا
گرفتند عد ه ای از قوم  فاسد                  که  بودند  دشمن دین و مُعانِد
ز بعدش یک طویله خالی کردند       به داخل جمع شان را راهی کردند
به امیدی که  اهل توبه گردند            شوند پاک و بدل بی کینه گردند
درآن بین یک نفر با دادوفریاد           بدین گونه  ز فکر خود خبر داد
اگر امروز شدیم حبس طویله                ز بهر  روزه  و  حکم  عد یله
کنیم باطل به انگشتی دما دم               که در تاریخ  بماند این در عالم
بگفتاشیخ: زین بیهود شوید دور       به دِ ل  گردیده اید کُلاّ  شما  کور
شبی عزم  قتال  وی  نمودند             هجوم بردند و در خلوت رسیدند
بدیدند شیخ  در حال نماز است         به حال سجده  و راز و نیاز است
جلو رفتند  و سر از وی بریدند        پس از آن هر کدام سویی دویدند
عیال شیخ  ، خیلی بیقرار بود                میان دودکش وُ حَینِ فرار بود
زدند  آن یاغیان  از روی  کینه            به شمشیر و به خنجر برحکیمه
زن و مرد را شهید  کردند شبانه        نما ند ند بعد از آن،گشتند روانه
شباشب سوی بیدخت رفته بودند          تمام  اهل خود  را  برده  بودند
اگر چه رفته  بودند قوم   اشرار           ولیکن  مومنین  گشتند  عزادار
دعا کن  منتقم  آن  نور  د ید ه           شود  یا ر شهید و  آن  شهید ه
عباس اسماعیلی(علی)

 

 

0

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.

Scroll To Top